ماجراهاي الهام بانو و دسته گلهاش

السلام عليك يا علي ابن موسي الرضا بطلب ضامن آهو ...

دلم يه خونه ميخواد بزرگ ، با يه حياط خوشگل و باغچه قشنگ و پنجره ها و ديواروحوض آب اين شكلي با اصالت و كهن و مقتدر با اصل و نسب و ريشه دار به ياد خونه قديم مادر بزرگ و آقا حاجيم كه دور تا دور حياط اتاق بود و مهمونخونه چند تا پله ميخورد ميرفت بالا ،‌يه حوض آب و يه تخت بزرگ كه تابستونا روش سفره پهن ميشد پناه آقا چنار(درخت چنار بزرگ توي حياط) و پيچ امين الدوله كه بهارا اونقدر عطر ياس توي حياط ميپيچيد كه نگو و شبها پشه بند اتوبوسي روش ميزدند و ما بچه ها مثل مور و ملخ حمله ميكرديم توش و دعوا سر اينكه كي ته پشه بند بخوابه و چهار تا باغچه بزرگ كه يكيش كافي بود تا دايي عباس توش يه خونه 3 طبقه بسازه (فكرشو بكن) و هرچي درخت كه فك...